اگر چه همهی ما در شرایط مختلف، برای خشنود کردن دیگران و تأمین رضایتشان، ممکن است کارهایی را بر خلاف میل خود انجام دهیم، اما شکل افراطی این رفتار، میتواند روند زندگی عادی ما را مختل کرده و به یک مشکل جدی تبدیل شود که به آن مهرطلبی می گویند.
دیدیم که هریت بریکر، یک برنامهی سه هفتهای برای رهایی از مهرطلبی پیشنهاد کرده است که در مطالب قبل، برنامه هفته اول و برنامه هفته دوم او را مرور کردیم.
اکنون میتوانیم به سراغ گامهای بعدی (مربوط به هفتهی سوم) برویم.
گامهای پایانی هفتهی دوم، بیشتر به موضوع خشم و اضطراب و مدیریت هیجانات ارتباط داشتند.
بخش مهمی از گامهای پانزده تا بیستویک نیز به همین موضوع اختصاص پیدا کرده است:
گامهای پانزدهم و شانزدهم – کنترل شدت خشمتان را در اختیار بگیرید
بریکر در بحث کنترل خشم، ابتدا دو بخش اصلی از مدیریت خشم را یادآوری میکند. او توضیح میدهد که ما برای مدیریت خشم باید دو فعالیت زیر را بیاموزیم و تمرین کنیم:
- فرایند فزایندهی تولید خشممان را متوقف کنیم (این فرایند در حالت عادی، هر لحظه شتاب میگیرد و تندتر میشود)
- سطح فعلی خشم را به تدریج کاهش دهیم.
او توضیح میدهد که افکار ما و حرفها و تفسیرهایی که هنگام خشم بر زبان میآوریم (یا در ذهنمان به خود میگوییم) نقش مهمی در افزایش شدت خشممان دارد.
به همین علت دو تمرین توصیه میکند:
برانگیختن و فرونشاندن خشم به صورت خودخواسته
دو مورد از خاطرات خشمگین شدن خود را مرور کنید و روی کاغذ بنویسید. میتوانید در یک مورد، خاطرهای مربوط به خشم بسیار شدید و در مورد دیگر، خاطرهای با سطحِ خشمِ متوسط را انتخاب کنید.
هر یک از دو خاطره را با دقت روی کاغذ بنویسید و شرح دهید. مهم است که علاوه بر جزئیات رویداد، از حال و هوا و احساسات و هیجاناتتان نیز بنویسید. به عنوان مثال، علاوه بر حرفها و رفتار طرف مقابل، به سرعت تنفستان، ضربان قلبتان که در سینه کاملاً حس میکردهاید و حتی هوای محبوس و مرطوب اتاق که به شما حس خفگی میداده نیز بنویسید.
اکنون دو تمرین زیر را انجام دهید:
- برانگیختن خشم: در بخشهای مختلف روایت خود، جملات و کلمات و توضیحاتی را اضافه کنید که شما را خشمگینتر کند. کلمات و جملاتی که ممکن است گاهی پیش از این هم از آنها استفاده کرده باشید. ممکن است بخواهید رفتار او را به گذشتهاش تعمیم دهید. یا اینکه حدسهایی را – دربارهی اینکه در ذهنش چه میگذرد – اضافه کنید. روایت خود را به شکلی کاملتر کنید که وقتی آن را با صدای بلند میخوانید، واقعاً خشمگینتر شوید.
- فرونشاندن خشم: روایت اولیه را به شکلی بازنویسی کنید که خشم شما را کاهش دهد. شاید باید بعضی کلمات را تغییر دهید و از کلمات نرمتری استفاده کنید. شاید باید حدسها و توضیحاتی را به روایتتان اضافه کنید. ممکن است چند جمله خطاب به خودتان (یا جملاتی که باید خطاب به طرف مقابل میگفتید تا خشم و تنش گفتگو کاهش پیدا کند) در این روایت قرار دهید.
پیشنهاد بریکر این است که بارها این دو روایت مختلف را بخوانید و مرور کنید (بهتر است این کار را با صدای بلند انجام دهید). البته همیشه ترتیب زیر را رعایت کنید:
ابتدا کمی تکنیکهای ریلکس شدن را اجرا کنید و مطمئن شوید آرام هستید.
در ادامه، روایتِ برانگیزانندهی خشم (داغتر و تندتر از حالت واقعی) را بخوانید و مرور کنید.
دوباره کمی تکنیکهای ریلکس شدن را تمرین کنید.
سپس روایت آرامتر (که با جملات و کلمات شما نرمتر شده است) را بخوانید و مرور کنید.
دوباره به مرحلهی اول (ریلکس کردن) بروید و چند این بار فرایندِ ریلکس شدن – خشمگین شدن – ریلکس شدن – فرونشاندن خشم را تکرار کنید.
با این کار، به تدریج میتوانید مسیرِ برافروخته شدن خشم خود را بشناسید و همچنین، مسیری که میتواند شما را به کنترل و فرونشاندن خشم هدایت کند، به این شیوه در ذهنتان تثبیت خواهد شد.
گام هفدهم – برای ترک موقت فضای بحث و گفتگو آماده باشید
دیدیم که هریت بریکر مسئلهی مدیریت خشم و تعارض را یکی از چالشهای جدی افراد مهرطلب میداند.
به عبارت دیگر، او معتقد است که افراد مهرطلب، گاهی اوقات با وجودی فشاری که تحمل میکنند، به خواستهها و انتظارات دیگران پاسخ مثبت میدهند؛ چون نمیخواهند فضای گفتگو به خشم و تنش کشیده شود.
به همین خاطر، بخش قابلتوجهی از تکنیکها و توصیهها و برنامهی سه هفتهای بریکر، به مدیریت خشم اختصاص دارد. او در گام هفدهم نیز، به نکتهی دیگری دربارهی مدیریت خشم اشاره میکند و آن، آمادگی برای ترک موقت فضای بحث و گفتگو است.
برخی از نکات کلیدی که بریکر در اینجا به آنها اشاره میکند را با هم مرور میکنیم:
از قبل، تعدادی جمله برای ترک فضا داشته باشید و آنها را مرور کنید. وقتی تشخیص میدهید که فضا میخواهد به سمت تنش و خشم برود، نباید تازه به دنبال جملهی مناسب بگردید. باید از قبل بدانید که با چه کلماتی میخواهید به طرف مقابل بگویید که به کمی فرصت و توقف نیاز دارید.
زمان برگشتن خود را به گفتگو اعلام کنید. مثلاً بگویید تا یک ساعت دیگر دوباره تماس میگیرید یا فردا دوباره به دفتر او سر میزنید. یا اینکه به اتاق خودتان میروید و یک ربع بعد برمیگردید.
در گفتگوهای خود، طرف مقابل را محکوم نکنید و فضا را برای او باز بگذارید. مثلاً نگویید تو مرا به جایی رساندی که الان دیگر نمیتوانم ادامه دهم و نیاز به استراحت و توقف دارم.
زمانی که فضا را ترک میکنید، از تکنیکهای ریلکس شدن استفاده کنید. همچنین با تجربهای که از گامهای قبل به دست آوردهاید، مراقب باشید که به خودتان چه میگویید و چگونه فکر میکنید. باید حرفها و افکار شما از جنس افکاری باشد که خشم را فرومینشانند. اگر تمرینهای قبلی را به خوبی انجام داده باشید، خودتان به اندازهی کافی حساس خواهید بود که هیزم تازهای به آتش خشمتان اضافه نکنید.
گام هجدهم – تمرین گفتگوی سازنده و موثر با خود
همهی ما اهمیت گفتگو با خود را میدانیم و در اینباره چند بار هم در متمم صحبت کردهایم:
گفتگو با خود (مورچه و مورچه خوار)
هنگام گفتگو با خود، در خودتان هستید یا کنار خودتان؟
بریکر هم در کتاب مهرطلبی توجه ویژهای به گفتگو با خود دارد و دیدیم که در گامهای قبلی تمرین هم، به شیوه های مختلف به این مسئله پرداخته است.
اما در گام هجدهم، تمرینی را پیشنهاد میکند که میتواند بسیار موثر باشد. او میگوید که فرض کنید همواره یک مربی (Coach) بر روی شانهی شما نشسته و در مراحل مختلف تعامل با دیگران با شما صحبت میکند.
او جملههایی را هم به شما میآموزد تا در شرایط مختلف از زبان مربیِ رویِ شانهتان بشنوید. به بعضی از این جملهها توجه کنید:
وقتی حس میکنید که به زودی تعارض و اختلافی به وجود خواهد آمد
ممکنه یه کم تو رو به هم بریزه، اما میتونی جمعش کنی.
اگه دیدی داره کنترل از دستت در میره، بلدی که بحث رو به صورت موقت متوقف کنی.
محاله بحث و دعوا پیش بیاد. بحث و دعوا دو طرف میخواد؛ یه طرفه که دعوا نمیشه. تو هم که نمیخوای دعوا کنی.
صلب نباش. انعطافپذیری یادت نره. نفس عمیق بکش.
وقتی طرف مقابل در گفتگو با شما خشمگین میشود
آروم و ریلکس باش. چیزی نشده که بخوای شاکی بشی.
به اوضاع مسلط باش. کنترل همه چیز در اختیار توست و تو هم میدونی داری چیکار میکنی.
تا وقتی آروم باشی همه چیز در کنترل توست. اما اگر به هم بریزی اوضاع فرق میکنه.
قرار نیست ثابت کنی تو درست میگی و اون اشتباه میکنه. همین که مشخص شه اختلافنظر دارید کافیه.
وقتی خشمگین شُدید
یه کم تنش داری؛ نفس عمیق بکش.
شاید همین الان لازم باشه بحث رو متوقف کنی و صحنه رو موقتاً ترک کنی. قواعدش رو که یادت هست. آره؟
به خودت اعتماد داشته باش. تو میتونی این بحث رو آروم در مسیر درست هدایت کنی.
قرار نیست دوباره بری سراغ مهرطلبی. روشهای زیادی برای ادارهی این گفتگو وجود داره. تو فقط داری از چیزهایی که حقت هست حرف میزنی و میدونی این زیادهخواهی نیست.
گام نوزدهم – در کنار دوستانتان باشید نه در خدمتشان
در خدمت دیگری بودن، یعنی اینکه او مشکل و مسئلهاش را پیش شما میآورد و شما هم باید آن را کامل برایش حل کنید و آنچه را لازم دارد انجام دهید.
اما بودن در کنار دوستان، یعنی شما به آنها کمک میکنید تا خودشان مسئلهشان را حل کنند و البته در این میان، سهمی از حل مسئله را هم بر عهده میگیرید؛ اما نه تمام کارهای مربوط به حل مسئله را.
بریکر در این گام نیز چند توصیهی ارزشمند دارد:
هنوز هم ممکن است نزدیکان و عزیزانی باشند که ترجیح میدهید تا حد امکان، هر کاری از دستتان برمیآید برایشان انجام دهید. اما اولویتها را مشخص کنید. اینکه به هر کس تا چه حد کمک میکنید و جایگاه نسبی افراد (در مقایسه با یکدیگر) در کنار شما کجاست.
فرایند حل مسئله، بخشهای مختلفی دارد. هر بار که کسی با مشکلی به شما مراجعه میکند، پیش خودتان مشخص کنید که چقدر و در چه بخشهایی به او کمک خواهید کرد.
- آیا کمک میکنید مشکل خود را به چند مسئله تبدیل کند و حل هر مسئله را بر عهدهی خودش میگذارید؟
- آیا به او در ریشه یابی مسئله کمک میکنید؟ (مثلاً در کنار یکدیگر، نمودار استخوان ماهی ترسیم میکنید؟)
- آیا به کمک یکدیگر، آلترناتیوها و راههای پیش رو را بررسی میکنید؟
- آیا به او کمک میکنید تا نتایج مثبت و منفی و نقاط قوت و ضعف هر یک از گزینهها را بهتر درک کند؟
- آیا در اجرای تصمیم و گزینهی نهایی به او کمک میکنید؟
حالا که قرار نیست هر مشکلی را از صفر تا صد حل کنید، لازم است کمی با صبر و تأمل به درخواستهای دیگران پاسخ بدهید تا بتوانید بهتر تصمیم بگیرید که چه سهمی از حل مشکل و خواستهی طرف مقابل را بر عهده خواهید گرفت. برای اینکار باید همواره گزینههای زیر را مد نظر داشته باشید:
- شاید لازم باشد بهکلی پاسخ منفی بدهید (مهارت نه گفتن)
- شاید لازم باشد از طرف مقابل مهلت بگیرید و سپس به او پاسخ بدهید.
- ممکن است صرفاً فرایند حل مسئله را برایش شرح دهید و بگذارید خودش به دنبال حل مشکل و مسئله برود.
- ممکن است برای خودتان و او مشخص کنید که شما حلّال مشکل نخواهید بود و صرفاً حامی و کمک او در حل مشکل خواهید بود.
گام بیستم – اصلاح مفروضات
هریت بریکر معتقد است که بسیاری از رفتارهای مهرطلبانهی ما ناشی از مفروضات نادرست است. ما پاسخ دیگران را منفیتر، شدیدتر و خشمناکتر از آنچه واقعاً خواهد بود پیشبینی میکنیم و بر همین اساس، تصمیم میگیریم آنها را از خودمان راضی نگه داریم تا با آن پیشبینیهای منفی و نامطلوب روبرو نشویم.
به همین علت، بریکر پیشنهاد میکند به تدریج، مفروضات قبلی خود را تست کنیم و ببینیم تا چه حد درست و قابل اتکا هستند. احتمالاً با این کار، بسیاری از این فرضها را تعدیل خواهیم کرد.
او پیشنهاد میکند که برخی از رفتارهای زیر را انتخاب کنید و خودتان را مقید کنید که در هفتهی آتی، آنها را حداقل یکبار انجام دهید:
پاسخ منفی به یک درخواست یا دعوت
واگذاری و تفویض یک کار یا فعالیت به دیگری
کمک خواستن از فردی دیگر
درخواست از یک نفر که رفتاری را – که شما را آزار میدهد – تغییر دهد (به همراه پیشنهاد رفتار جایگزین)
گوش دادن به مشکل یک نفر بدون اینکه بخواهید به او راهکار دهید یا اینکه خودتان به حل مشکلاش بپردازید
بروز دادن یک حس منفی (خشم یا عصبانیت یا ناراحتی از دست یک نفر)
ارائهی پیشنهاد متقابل به جای اینکه درخواست طرف مقابل را درست مطابق خواستهی او انجام دهید
اما یک نکتهی مهم را فراموش نکنید. حتماً وقتی نیت میکنید که یک یا چند مورد از این رفتارها را انجام دهید، مشخص کنید که حدس میزنید پاسخ طرف مقابل چه خواهد بود (این یعنی مفروضات شما).
بعد از اینکه پاسخ واقعی او را دیدید، آن را در کنار فرض قبلی خودتان ثبت کنید. با این کار به تدریج میبینید که فاصله گرفتن از رفتارهای مهرطلبانه، آنقدرها هم که فکر میکردهاید ترسناک و دردسرساز نیست.
خصوصاً اینکه احتمالاً کسانی که واقعاً شما را دوست دارند و شما برایشان مهم هستید، در این مسیر کنارتان خواهند بود و از این تغییرات حمایت خواهند کرد (یا لااقل عکسالعمل شدید در حدی که شما فکر میکنید نشان نخواهند داد).
گام بیست و یکم – جشن تغییر
در اغلب برنامههای تغییر عادت، یک مرحلهی مهم وجود دارد که از چشم هریت بریکر هم دور نمانده است: به خاطر تغییر خود، جشن بگیرید.
در واقع باید به خودتان نشان بدهید که میدانید اوضاع بهتر شده و از این بهبود خوشحالید.
او سه پیشنهاد در این زمینه مطرح میکند:
- یک روز را به صورت کامل به خودتان و خشنود کردن خودتان اختصاص دهید. به خودتان یادآوری کنید که با وقت و توانی که آزاد شده (و از دیگران باز پس گرفتهاید) میتوانید خودتان را راضی و خوشحال کنید.
- دنبال کسانی باشید که از شما حمایت کنند. کسانی که خودشان این مسیر را رفتهاند؛ قبلاً تجربهی مهرطلبی داشتهاند و یا اینکه زندگی شادتر و بهتر شما برایشان مهم است. آنها میتوانند شما را بهتر درک کنند و یک دوست و همراهِ همدل برایتان خواهند بود. شاید گاهی هنگام دشواریهای مسیر، به حمایتشان نیاز داشته باشید.
- یک نامه به خودتان بنویسید. الان که از مهرطلبی فاصله گرفتهاید، یک نامه برای روز مبادا بنویسید. برای روزی که ممکن است دوباره پایتان بلغزد و به سمت مسیر مهرطلبی حرکت کنید. خطاب به خودتان بنویسید که چقدر این وضعیت میتواند مخرب و نامطلوب و آزاردهنده باشد. این نامه را یک جای مناسب نگه دارید تا روزی که دوباره حس کردید در دام مهرطلبی گرفتار شدهاید، به کمک آن، دوباره از این دام فاصله بگیرید.
برگرفته از motamem.org